پسر طلای منپسر طلای من، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 41 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره
باباییبابایی، تا این لحظه: 42 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

زندگی نوشت های یک مامان

تولد

گلپسر طلای من تولدت رو کمی زودتر گرفتیم تا همه بتونن باشن البته دایی علی و زندایی نتونستن بیان.خیلی خوب بود و خوش گذشت مخصوصا به خودت کلی عکس قشنگ گرفتیم.البته هنوز عکسهایی که خاندایی عکاست گرفته رو ندیدیم نمیدونم کی حاضر میشه.هر وقت اونا هم حاضر شد تعدادیش رو اینجا میذارم.مامانی همه غذاهای تولدت رو خودش درست کرد البته با کمک مادرجون چون با وجود شما نمیشد.تم تولدت هم زمستون و برفی بود و بیشترش رو خودم درست کردم خیلی ناز شده بود   بعدا نوشت: راستی مدتیه جای قطره اهن بهت قرص میدم.دندونات دیگه سفید شدن قرص رو با سرلاک میدم بهت و خداروشکر میخوری. ...
29 آذر 1394

تعجیل

عشق کوچولوی من انگاری مجبوریم تولدت رو زودتر بگیریم تا همه باشن و کسی هم ناراحت نشه.مهم شاد بودن و کنار هم بودنمونه به مناسبت تو عزیز دل هرچی از دوست داشتنت بگم کم گفتم هر روز بیشتر از قبل دوستت دارم تو عشق کوچولوی ناز منی پسر خوشگل من ...
2 آذر 1394
1